گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 76
شماره 85






از ماست که بر ماست
راز این طولانی شدن دوري و غیبت را تنها خدا میداند و زمان به سر آمدنش را امّا، برخی عبارات صادره از سوي آن امام عزیز
اجازه میخواهم .« تو خود حجاب خودي » ، براي مردانی خاص چون شیخ مفید(ره) حکایت از آن میکند که به قول حافظ شیرازي
در آخرین شماره از نشریۀ موعود سال 86 و در آستانۀ ماه ربیعالاول که سالروز آغاز امامت حضرت ولیعصر(عج) را در خود دارد
چند عبارت و جملۀ خواندنی را قلمی کنم. عبارات و جملاتی که در وقت مطالعه خواننده را از ظرف زمان و مکان خارج میکند و
به شرط آنکه چشمش خیره بر روز و اخبار و حوادث روزانه نمانده باشد او را متذکر میشود. اولی، اولی آیهاي بود که در لابهلاي
چند بیت شعر بر سنگ گور یک شهید والامقام، در بهشت زهراي تهران نوشته شده بود. واسپس دو دهه، ابیات از خاطرم محو شده
هرگز به مقام ابرار، صاحبان بَر، ،« لن تنالوا البرّ حتّی تنفقوا مما تحبون » : اما عصارة آن که همان آیه باشد بر قلبم حک شده است
نمیرسند مگر آنکه انفاق کنند آنچه را که دوستتر دارند. پوشیده نیست که جنات نعیم یکی از هدایا و نعمات خداوند به ابرار
هر که شد کشتۀ او نیک » . است. این رتبه شایستۀ همان مردان است که در طرفۀالعینی جان شیرین را تقدیم حضرت دوست ساختند
است و کمیت و کیفیت صله و تحفۀ صاحب نعمت نیز « آگاهی و توانایی » کمیت و کیفیت خدمتگزاري هماره بستۀ .« سرانجام افتاد
در نسبت با قدرت و دارایی او نیست. آن زمان که آزادهمردي چون حسین، جملۀ دارایی خود را در ظهري داغ، بیطلب مابهازاء، بر
سر دست گرفت و تقدیم آستان حضرت دوست ساخت، آن شرف را یافت که به قول جناب سید محمد مهدي میرباقري، روز
و امام حسین(ع) در هر سه محورند، زیر « ظهور، رجعت او قیامت » : حسین(ع) محور ایامالله شود. ایامالله به سه روز تفسیر شده است
است و اولین نفر در رجعت اباعبدالله الحسین خواهند بود و در قیامت « یالثارات الحسین » شعار لشکریان امام زمان(ع) در روز ظهور
نیز، وقتی پرچم امام حسین(ع) میآید معلوم میشود، هر چه آدم به درد نخور در طرف شیطان است و همۀ آدمهاي خوب در
طرف سیّدالشهدا(ع). از همین جا از زبان اهل بیت(ع) نقل شده است که: همۀ ما اهل بیت کشتیهاي نجاتیم ولی، سفینۀ الحسین
اسرع، امّا کشتی حسین سریعتر است. سیر بندگان در کشتی حسین(ع) به سوي خدا سریعتر است و تجلی خدا هم به سوي او
سریعتر است. چه کسی در انفاق مال و عیال و جاه و فرزند و جان، آن هم به شیوهاي منحصر به فرد در طریق الیالله به پاي
حسین(ع) رسید؟ دومی، پاسخ دلنشین امام محمد باقر(ع) خطاب به یکی از علاقمندان اهل بیت است که خود را شیعۀ امام معرفی
میکرد. حضرت میپرسند: اگر مالی داشته باشی در چه طریقی خرج میکنی؟ میگوید: (مثلاً) براي خود چنین و چنان خرید
میکنم و... امام میفرماید: تو از دوستداران مایی و نه از شیعیان ما. ما اگر چیزي داشته باشیم همه را به شیعیان میبخشیم. هر یک
از ما، سهمی از دارایی را در طریق امام و اهلبیت(ع) صرف میکنیم و سهم بزرگتري را براي خود نگه میداریم. اصل و محور
خودمانیم و امام در حاشیه زندگی ما جاي دارد. سنتهایی را به جاي میآوریم آن هم به امید پاداش و استخوان سبک کردن و با
هزار ترفند نیز آن سهم را کم و کمتر میکنیم. وه که اگر دانسته شود آن مردان نیک از قبیلۀ ایمان و رستگاري چگونه جبران
صفحه 7 از 58
میکنند و چهسان مینوازند، به یکباره چونان حسین(ع) در طریق حق، همه دانستهها را در طریق امام حق و مبین ایثار میکردیم.
انسان در عصر غیبت یا منتظر است یا گرفتار » : سومی، این عبارت متکی به برهان محکم است که آیتالله جوادي آملی فرمودهاند
در عصر غیبت قسم سوم نداریم: یا مردم منتظران راستین ظهور ولیعصر ارواحنا له الفدا اند یا اگر منتظر نشدند در .« جاهلیت
عموماً چیزي را پاس میداریم و برایش هزینه میکنیم که آن را بیشتر میشناسیم، بدان نسبت داریم و بدان .« جاهلیت به سر میبرند
در هر طریق، نسبت و علقۀ ما را به آن طریق مینماید. گاه، هدایا و نذورات ما نیز در پیشگاه « جان و مال » دلبستهایم. میزان هزینۀ
حضرات معصومین(ع) به امید دستیابی به مال بیشتر و یا دیگر خواستههاي دنیایی است و نه خود حضرات. چهارمی، این عبارت زیبا
در فاصلۀ میان نهم ربیعالاول، آغاز امامت و .« خود را وقف ما(امام و اهل بیت)کنید » از حضرت زینالعابدین(ع) است که فرمودند
شروع غیبت کبري، حضرت تنها از طریق نواب خاص با مردم و شیعیان در تماس و ارتباط بودند و پس از آن، فصل غیبت چنان
دامن گسترد که علیرغم گذار 1174 سال همچنان در حسرت دیدارش روزگار را در سختی و عسرت میگذرانیم و آه سرد از نهاد
برمیکشیم. راز این طولانی شدن دوري و غیبت را تنها خدا میداند و زمان به سر آمدنش را امّا، برخی عبارات صادره از سوي آن
چنانکه « تو خود حجاب خودي » ، امام عزیز براي مردانی خاص چون شیخ مفید(ره) حکایت از آن میکند که به قول حافظ شیرازي
مگر کردارهاي آنان که به ما میرسد و » و یا « از ما دور نساخته است آنان را مگر به عهدي که با ما دارند وفا نمیکنند » : فرمودهاند
بیآنکه واقف بر وسعت و ژرفاي عمل خود باشیم، باعث طولانیتر شدن غیبت شدهایم. .« براي ما ناخوشایند و دور از انتظار است
عمل ما فضا را تنگ و ناامن ساخته و زمینههاي حضور حضرتش را از بین برده است. مگر جز این است که جملۀ دارایی و نعمات
آشکار و نهان، به اذن الله، در ملکیت حضرت صاحبالزّمان(ع) است؟ و همۀ خلایق روزي خوار او و او نیز شاهد بر آشکار و نهان
ما؟ چه سهمی از همۀ آنچه را از سوي او دریافت میکنیم براي او، در مسیر او و به نام او هزینه میکنیم؟ چه سهمی از اوقات، اموال
و دارایی و توانایی فراوانمان را؟ با این شیوه چگونه میتوان در صف ابرار درآمد، در خیل شیعیانش، در جمع منتظرانش و بالاخره
زمینهسازان ظهور مقدسش؟! آیا مجالی براي سر در جیب تفکر فرو بردن مانده است؟ امید که این آخرین ماه ربیع در میان سالهاي
غیبت و دوري باشد. إنشاءالله سردبیر
نهم ربیع الاول؛ روز تجدید پیمان
هرچند نهم ربیع الاول یادآور روز شکوهمند آغاز امامت امام عصر(ع) است اما آنان که کمی از حوادث و ماجراهاي آن ایام را
لابهلاي برگههاي تاریخ دیده باشند میدانند که شیعیان با یکی از بحرانیترین مقاطع خود مواجه شدند.شیعیان اثنی عشري که
دیگر پس از امام رضا(ع)، انشعاب و فرقۀ جدیدي را تجربه نکرده بودند به ناگاه به پانزده، یا به نقل برخی بیست دسته منشعب
شدند. در آغازین ایام روي کار آمدن عباسیان که چندان بر امور مسلط نشده بودند آزادي اندکی براي ائمه(ع) و شیعیان به وجود
آمد. امام صادق(ع) از این آزادي حداکثر بهره برداري را نمودند تا جایی که گاه از ایشان با عناوینی نظیر مجدّد و مؤسّس شیعه یاد
میشود. به مرور ایام از حدود این آزادي به ویژه براي امامان(ع) کاسته شد. خلفاي عباسی، اهل بیت(ع) را رقیب خویش در
حکومت میدانستند؛ به علاوه آنان یقین داشتند مردي از نسل ایشان روزي حکومت ظالمان و جائران را نابود مینماید و بیتردید
خود را مصداق بارز و مسلم ظالم و جائر میدیدند تمام تلاش خود را براي محدودیت و در موارد امکان، حذف ایشان به کار
میبردند. بر همین اساس اسارت طولانی مدت امام هفتم(ع) و یا حتی ولایتعهدي امام رضا(ع) تحلیل میشود. با نگاهی سریع و
اجمالی به خوبی میتوان سیر نزولی سنّ شهادت ائمه(ع) و همچنین امامت ایشان را در دورة عباسی مشاهده کرد. آخرین امامان
ما(ع) در شرایطی با فاصلهاي نه چندان زیاد از یکدیگر شهید میشدند که تمام عمر خویش را به اجبار در منطقۀ نظامیان عباسی
ساکن بودند. بارها و بارها علاوه بر نظارتهاي مستمر، به بهانههاي مختلف به منزل ایشان هجوم برده میشد و همه چیز و همه
صفحه 8 از 58
کس را تفتیش میکردند. این ماجرا تا آنجا پیش رفته بود که این خلفا در حالت مستی براي سرگرمی و عیش خویش دستور
احضار ائمه(ع) را بر سر سفرة ناپاك خود صادر میکردند و... به علاوه آنکه در جاهایی میبینیم که خادم، کنیز، پزشک و یا حتی
همسران امامان(ع) از اطرافیان و نفوذیان عباسیان بودند. متأسفانه باید اذعان کنیم در تمام این مدت هرگز شیعیان نتوانستند لیاقت
خود را براي درك حضور ائمه(ع) به اثبات برسانند و همواره، در نهایت انظلام و ستم پذیري با انواع حکام جور به راحتی کنار
آمده، میزیستند. این کوتاهی شیعیان، مشکل تمام ائمه(ع) از اولین تا آخرین ایشان بوده است و تنها از یک مسئله نشأت میگیرد
که عبارت از فقدان یا کمبود معرفت لازم نسبت به مقام و جایگاه امامت است. در تاریخ میتوان مواردي را یافت که اقداماتی از
ناحیۀ شیعیان انجام شده است. گاه مواردي در منابع تاریخی نقل شده که عدهاي خودسرانه جمعیتی را با خود همراه نموده و
سرنوشت مرگ یا زندان را براي خویش رقم زدهاند. جالب اینجاست که نام بعضی از شیعیان را میتوان در منابع تاریخی یافت که
به ائمه(ع) اعتراض کردهاند چرا قیام نمیکنید؛ شما که این همه شیعه و پیرو دارید! در بسیاري از این موارد گاه به طور مستقیم و
گاه با زبان کنایه، داستان و تمثیل، ائمه(ع) به مخاطبان خویش فهماندهاند که شما نه نسبت به شرایط دورة خود اطلاع دارید و نه
نسبت به ما معرفت. جمع شدن ظلم و ستم نامحدود حکومت با قدرناشناسی شیعیان باعث شد که امامان معصوم(ع) یکی پس از
دیگري به شهادت برسند. همین امر موجب شد ضرورت و زمینه براي غیبت آخرین امام(ع) فراهم شود. در مشیت الهی بنا نبود بیش
از دوازده امام رهبري پس از پیامبر خاتم(ص) را بر عهده گیرند. براي حفظ جان او یا باید این امام در موعد مقرر به دنیا آمده و
پس از چند سال ظاهر میشد همان گونه که باور پیروان برخی از ادیان و مذاهب چنین است و یا اینکه زنده بماند ولی در پرده
غیبت. امام معصوم واسطۀ خلق و خالق است و تمام نعمتهاي الهی از طریق ایشان به مخلوقات در سراسر گیتی میرسد. اگر تنها
لحظهاي و نه بیش از آن عالم از حضور امام و حجت خدا بیبهره باشد زمین و هستی هرآنچه را در درون خود دارد میبلعد و
هستی به نیستی مبدل میشود. بر این اساس و با توجه به این مبانی نمیتوان دیدگاه ولادت در آخرالزمان را ممکن داسنت و
پذیرفت. به عبارت دیگر تنها راه ممکن براي باقی ماندن حجت الهی از طریق معمولی غیبت بود. حجت غایب، آخرین حجت بود و
باید تا آن وقت زنده میماند که شیعیان در کنار دیگر مردم جهان به این باور برسند که بیحضور او نمیتوان حتی از نعمتهاي
دنیا بهرهمند شد و لذت برد. طول عمر امام نتیجۀ این ماجرا بود. طول عمري که تا کنون قریب به 1174 سال را در برگرفته و معلوم
نیست تا کی ادامه یابد. ائمه(ع) نیز بر اساس اطلاعی که از عالم غیب دارند و هم با استناد به بیانات و پیشگوییهایی همه معصومان
پیش از خود تا پیامبر(ع) به یقین میدانستند که ماجراي غیبت اتفاق خواهد افتاد و شدت این غیبت از دیدگان و انظار به حدي
خواهد بود که حتی پیروانشان اجازه نخواهند داشت نام امام خویش را بر زبان بیاورند و در محافل از او یاد کنند. اگر ایشان شیعیان
چون » خود را براي قبول این مسئله مهیا نمیساختند بسیار طبیعی بود که دیده تنگ دنیایی آنان را به این سمت سوق دهد که
براي پیشگیري از این بحران در .« پیشینیان او بودهاند چون ما ایشان یا آنهایی که آنان را دیدهاند دیدهایم » و « نمیبینم پس نیست
باورها دو دسته اقدامات در آخرین سالهاي حضور امامان(ع) در میان مردم انجام شد: زمینهسازي عملی و نظري براي غیبت. امامان
آخرین(ع) دیدارهاي عمومی خود را بسیار محدود نموده و در بسیاري اوقات تنها با وجود واسطهها (وکلا) و یا از پس پرده با
شیعیان خود ارتباط برقرار میکردند(زمینه سازي عملی). در کنار آن نیز روایات متعددي را براي تبیین سابقه، مفهوم، انواع، علل و
ابعاد آن بیان مینمودند(زمینه سازي نظري). همان طور که ماههاي ابتدایی پس از شهادت امام یازدهم(ع) به وضوح نشان داد،
اکتفا کردن به زمینهسازي پاسخگوي نیاز آن مقطع بحرانی نبود. هرچند نهم ربیع الاول یادآور روز شکوهمند آغاز امامت امام
عصر(ع) است اما آنان که کمی از حوادث و ماجراهاي آن ایام را لابهلاي برگههاي تاریخ دیده باشند میدانند که شیعیان با یکی
از بحرانیترین مقاطع خود مواجه شدند.شیعیان اثنی عشري که دیگر پس از امام رضا(ع)، انشعاب و فرقۀ جدیدي را تجربه نکرده
بودند به ناگاه به پانزده، یا به نقل برخی بیست دسته منشعب شدند. آنانکه به روایات معصومان دوازدهگانه(ع) باور واقعی داشتند،
صفحه 9 از 58
میدانستند که پس از شهادت امام یازدهم(ع) فرزند او با چه نام و نشانی به امامت میرسد ولی تعداد اینان بسیار بسیار اندك بود و
گروه بیشتر آنان تنها هنگامی به وجود امام آخرین باور میآوردند که یا خود نظارهگر سیماي دلربایش میشدند، یا از زبان کسانی
که صحبتشان براي آنها حجت بود، میشنیدند که آن حضرت(ع) را دیدهاند، یا حداقل کرامتی را میدیدند یا میشنیدند که
آرامش و باور قلبی را در جانهایشان به وجود آورد. از این رو امام حسن عسکري(ع) اقدامات قابل توجهی را در زمان حیات
خویش و نیز امام عصر ارواحنا فداه از اولین ساعات امامت انجام دادند. امام عسکري(ع) در اولین گام، حکیمه خاتون(س) را که
از بانوان بافضیلت و منزلت خاندان اهل بیت(ع) بود در شب میلاد به منزل دعوت کردند تا شاهد ولادت باشد و براي تمام
شنوندگان محرم دورة خود و خوانندگان و شنوندگان دیگر عصرها گزارش دهندة وقوع این حادثۀ مهم و مبارك. سپس خبر تولد
فرزند خویش را به بعضی از خواصّ شیعیان دادند. این امر گاه از طریق نامه نگاري بود و گاه از این طریق که مبلغی پول به دست
شایستگان شیعه رسانده میشد که با این مبلغ براي پسر نورسم عقیقه کنید و موضوع را به اطلاع خوديها برسانید. ماههاي بعد که
امام عصر(ع) بر زمین قدم میگذاشت فرصت مناسبی بود تا چهرة ایشان به شیعیان نمایانده شود. بعضی او را در کنار پدر
بزرگوارش میدیدند و بعضی در نهایت ناباوري پاسخ سؤالات مشکل و شبهات پیچیده را به جاي امام عسکري(ع) از فرزند سه-
چهارسالهشان میگرفتند. بعضی نیز شاهد خبر دادن او از غیب میشدند. تمام این موارد تنها براي خواصّ شیعیان اتفاق افتاد و لازم
بود که اعلامی عمومی و همگانی هم در این باره اتفاق بیفتد. نهم ربیع الاول سال 260 هجري سومین خاطرهاي را که در ذهنها
زنده میسازد، اولین حضور امام عصر(ع) در میان تمام مردم و در برابر دیدگان هر محرم و نامحرمی بود. جعفر، عموي آن
حضرت، میخواست از پنهان بودن برادرزاده نهایت استفاده را ببرد. گمان او بر این بود که این امام غایب نمیتواند خود را براي
نامحرمان و دشمنان عیان کند. نماز دفن برادر بهترین فرصت براي بهرهبرداري بود؛ همۀ شیعیان جمع بودند. دشمنان و فرستادگان
حکومت نیز آمده بودند. برخی هم براي تماشا در کنار بقیه قرار گرفته بودند. همگی که میدانستند باور شیعه بر این است بر پیکر
هر امام معصوم، تنها امام معصوم پس از او میتواند نماز بخواند، میخواستند بدانند این امام تازه کیست؟ بسیاري از دوستان و
دشمنان شنیده بودند که امام دوازدهم فرزند امام یازدهم است اما تا آخرین لحظات عمر حسن بن علی(ع) خبر رسمی و موثقی
درباره تولد این امام تازه به گوششان نخورده بود. برخی از سر کنجکاوي، بعضی براي عرض ارادت و عدهاي هم براي ترور آمده
بودند. وقتی جعفر قدم پیش نهاد تا نماز دفن را بیاغازد بهت همه را گرفت؛ زیرا او برادر امام قبل بود نه فرزند او و اساساً از جنسی
بود که هیچ تناسبی با جایگاه امامت نداشت. میخوارة عیاش بینماز را چه به امامت؟ ناگهان مردم در بهتشان مبهوت شدند و چون
مجسمهاي برجاي ایستادند. کودك خردسالی از پشت پرده درآمد و آرام آرام تا جلوي جمعیت پیش رفت و عمو را کنار زد. بر
هر چند حاضران براي اولین بار بود که او «! اي عمو براي نماز بر پیکر پدر تنها منم که شایستهام » جاي او ایستاد و بر او بانگ زد که
را میدیدند ولی یکدل و همراه، در کنار هم، بیاختیار به او اقتدا کردند و بر امام پیشین(ع) نماز گزاردند. و این گونه بود که
حجت بر همگان تمام شد و جمعیت یکپارچه امام عصر خویش را مشاهده نمود. حکومتیها در آن لحظه در خود این اختیار را
نمیدیدند که گمشدهشان را دستگیر کنند. بعدها هم هرچه گشتند، او را نیافتند و بازهم ناتوانی خویش را در دستگیري او تجربه
کردند. صدوقها، کلینیها و دیگر علماي بنام و کوشاي شیعه در روزها، ماهها و سالهاي بعد آنقدر گفتند و نوشتند و تلاش
کردند که تا پیش از پایان دوران غیبت صغري، بازهم شیعیان اثنی عشري یکپارچه و یکدل شدند و فرقههاي پوچ جانبی به همان
هیچآبادي رفتند که از آن آمده بودند. محمود مطهرينیا
حدیث دلدادگی « ندبه »
گفتوگو با حضرت آیتالله کریمی جهرمی اشاره: آیتالله حاج شیخ علی کریمی جهرمی، متولد 1320 در جهرم، از اساتید و
صفحه 10 از 58
عالمان گران سنگ حوزة علمیه قم است. ایشان، از محضر درس بزرگانی همچون حضرات آیات سید محمد باقر آیتاللهی، سید
محمد باقر سلطانی، شاهرودي، محقق داماد، میرزا هاشم آملی، شیخ مرتضی حائري، امام خمینی و گلپایگانی بهره برده و طیّ سالیان
متمادي، آثار متعددي در موضوعات مختلف دینی، به ویژه اهل بیت عصمت و طهارت(ع) نگاشته است. آیتالله کریمی جهرمی از
مهديپژوهان آگاه و پرتلاش معاصر است که دهها کتاب و مقالۀ وزین به قلم وي در این موضوع به رشتۀ تحریر در آمده است؛ از
جمله: عنایات حضرت مهدي(ع) به علما و مراجع تقلید، مهدي(ع) مقتداي مسیح، حقوق فراموش شدة امام زمان(ع)، به یاد مهدي
زهرا(س)، صحیفۀ آفتاب (سخنان گهربار امام زمان(ع))، بحثهایی پیرامون زیارت ناحیۀ مقدسه، بررسی مقایسهاي بین حضرت
مهدي و امام حسین(ع)، حدیث آرزومندي (شرح دعاي ندبه) و... به مناسبت نهم ربیعالاول، سالروز آغاز امامت حضرت امام
عصر(ع) دربارة دعاي شریف ندبه، با ایشان به گفتوگویی صمیمانه نشستیم که حاصل آن را تقدیم خوانندگان گرامی موعود
میکنیم. باشد که طبع لطیف صاحب آن را بیاراید. دعاي شریف ندبه از کدامیک از معصومین(ع) نقل شده و از حیث سند تا چه
حد قابل اعتماد و اعتناست؟ یکی از مسائلی که معمولًا دربارة دعاي ندبه بحث میشود همین بحث سند آن است. دعاي ندبه از
امام صادق(ع) نقل شده است، ولی روایتی که این دعا در آن ذکر شده مرسله است. چون دعاي ندبه جزء مستحبات است و نه
واجبات بنابر قاعده تسامح در ادلۀ سنن 2، چندان لزومی ندارد که به دنبال صحت سند آن باشیم و به قصد رجا میتوان آن را قرائت
کرد. علاوه بر این، چند معاضد و تقویتکننده نیز میتوان براي سند دعاي ندبه ارائه کرد که عبارتند از: 1. کثرت نقل بزرگان
دین؛ علمایی که در دینشان بسیار محتاط بودند و با احتیاط زیاد فتوا میدادند و در مقام نقل اخبار و سخن گفتن، با احتیاط بسیاري
قدم برمیداشتند، این دعا را نقل کردهاند؛ از جملۀ این بزرگان سید بزرگوار و عارف بالله سید بن طاووس(ره) است که از علماي
قرن هفتم هجري به شمار میآید. ایشان کتابها متنوع و مقبول نزد همۀ علما دارد. بنده تاکنون با عالمی برخورد نکردهام که
کوچکترین خدشهاي به مقامات علمی، عملی و کتابهاي ایشان وارد کند. سید بن طاووس در دو کتاب اقبال الاعمال و همچنین
مصباح الزائر این دعا را نقل کرده است. با توجه به اینکه ایشان عالم بسیار معتبر و محترمی است، 3 تنها با نقل این دو کتاب، دربارة
دعاي ندبه اطمینان حاصل میشود. شیخ محمد بن مشهدي حائري، که از اعلام قرن ششم است در کتاب مزار کبیر این دعا را نقل
کردهاند. همچنین قطبالدین راوندي (م 573 ق) که در صحن مطهر حضرت معصومه(س) مدفون است در مزار قدیم، و ابوالفرج
قطانی از بزرگان قرن پنجم و معاصر مرحوم نجاشی هم در کتاب مزار 4 خود این دعا را نقل کردهاند. از دیگر اعلامی که به نقل
این دعا مبادرت ورزیدهاند محدث بزرگوار مرحوم علامه مجلسی(ره) است 5 که در کتاب مزار بحارالأنوار و همچنین کتاب شریف
زادالمعاد این دعا را نقل کرده است. جالب اینجاست که بدانیم ایشان در کتاب زاد المعاد، این دعا را معتبر خوانده است. معناي این
کلام این است که ایشان سلسلۀ سند دعا را به طور قطعی و یقینی تا امام صادق(ع) یافته است. 6 سید صدرالدین یزدي از شاگردان
مرحوم آقا جمال خوانساري (م 1154 ق) نیز این دعا را نقل کرده و در کتاب کوچکی به شرح آن پرداخته است. ایشان در این
کتاب قرائت دعاي ندبه را در روز جمعه، عید فطر، عید قربان و عید غدیر مستحب دانسته است، این مطالب حکایت از این دارد که
ایشان روایت دعاي ندبه را معتبر میدانسته است. محدث نوري(ره) صاحب نجمالثاقب و شاگرد ایشان مرحوم محدث نامدار شیخ
عباس قمی(ره) صاحب مفاتیحالجنان نیز این دعا را نقل کردهاند. لازم به ذکر است که مرحوم شیخ عباس قمی خیلی در نقل
مطالب احتیاط میکرده و بسیاري از دعاها را نقل نکرده است. 2. استناد و تمسک بزرگان و محققان قرنهاي اخیر به بخشهایی از
این دعا: از این دسته از بزرگان اولین کسی را که به خاطر میآورم مرحوم شیخ مرتضی انصاري است که در کتاب مکاسب در
باب خیارات به مناسبت بحث دربارة شروط ابتدایی و ضمن عقد، این عبارت را از دعاي ندبه نقل میکند: بعد أن شرطت علهیم
الزّهد فی درجات هذه الدّنیا الدّنیّۀ و زخرفها و زبرجها فشرطوا لک ذلک ایشان از این عبارت براي استدلال بر مبناي فقهی خود
استفاده کرده و جواز شرط ابتدایی را نتیجه گرفته است. بزرگانی هم که بر مکاسب، شرح نوشتهاند مانند: مرحوم ایروانی، مامقانی،
صفحه 11 از 58
محقق نامدار کم نظیر مرحوم شیخ محمدحسین غروي اصفهانی و مرحوم سید عبدالحسین لاري نجفی در حواشی علمی و دقیق
. خود، این بخش را آوردهاند. به عبارت دیگر نزد این فقها آنقدر دعاي ندبه معتبر بوده که در فتواي فقهی به آن استناد جستهاند. 3
مضامین عالی موجود در دعا، به خصوص استفادههایی که از آیات قرآن شده است. استفاده و اقتباس از قرآن در دعاها موجب
ثمّ جعلت أجر محمّدٍ صلواتک علیه و آله مودّتهم فی کتابک فقلت: قل لا اسألکم » اطمینان نسبت به آن دعا میشود. عباراتی مثل
4. روایتی که شیخ صدوق در کتاب کمال الدین آورده 8«... إنّما أنت منذرٌ ولکلّ قومٍ هادٌ و » 7، یا « علیه أجراً إلاّ المودّة فی القربی
است که البته دربارة دعاي ندبه نیست ولی بیشباهت به آن هم نیست. مفضل نقل میکند: بر امام صادق(ع) وارد شدم، دیدم با
لباس مخصوصی نشستهاند و خیلی واله و سرگردان هستند؛ اشک میریزند و میگویند: اي آقاي من غیبت تو مرا ناراحت کرده و
... و با عباراتی از همین دست آن را ادامه میدهند که این مطالب میتواند نشان بدهد که احتمال صدور دعاي ندبه از امام
ششم(ع) وجود دارد به خصوص که راوي نقل میکند حضرت در فراق این فرزند هنوز به دنیا نیامدة خود چنان میگریست که
اشک از دیدههایشان جاري بود. با این جهتهایی که برشمردیم اگر انسان دنبال اشکالتراشی و بهانهآوردن نباشد، یقیین پیدا
میکند که این دعا از خزائن وحی الهی و خاندان پیامبر(ص) است. اشاره فرمودید که مستحب است دعاي ندبه در اعیاد اسلامی و
شیعی قرائت شود، با توجه به اینکه معناي ندبه، گریه و زاري است چه نسبتی میان این دو وجود دارد؟ سؤال جالبی است و تاکنون
با آن برخورد نکرده بودم. دعاي ندبه دعاي آه و اسف و افسوس خوردن در فراق محبوب، حضرت بقیۀالله صاحبالزمان(ع) است.
رابطه میان ایندو یک تناسب بسیار لطیف است. مرحوم غروي اصفهانی در یکی از اشعارش میگوید: آمد بهار و بی گل رویت
بهار نیست باد صبا مباد چو پیغام یار نیست دلدادگان و علاقمندان خاندان پیامبر(ص) با قرائت این دعا در چنین ایامی میخواهند
اعلام کنند امروز روز شادي است ولی ما بی تو آن نشاط و شادي واقعی را نداریم و زمانی ما آن خرسندي و طراوت را پیدا
میکنیم که تو بیایی. الان ما بر اساس تعبد است که این ایام را عید میگیریم والاّ عید حقیقی ما پس از ظهور است. نسبت دومی
که میشود بیان کرد، اینکه عید ما زمانی عید واقعی است که به یاد تو باشیم. در اشعاري منسوب به امام سجاد(ع) آمده: و نحن
أعیادنا مآتمنا، اعیاد ما ماتمهاي ماست. یعنی ما در ایام عید، ماتم داریم که چرا حق به حقدار سپرده نشده است. خلاصه اینکه با
همین اشک و آه و سوز و گدازها خودمان را آرام میکنیم و روز براي ما عید میشود. براي قرائت دعاي ندبه چه فضیلتهایی نقل
شده است؟ خود اطاعت از امر امام(ع) کم فضیلتی نیست و هر چقدر فضایل، دیگر در خود دعا مخفی شده باشند این امر کفایت
میکند. فضیلت دوم برقراري ارتباط با امام معصوم(ع) است و چه ثوابی و مقامی از این بالاتر وجود دارد که انسان با امام زمان
خودش در ارتباط باشد. فضایل محدود به خواب و مکاشفه و امثال آن نمیشود. آنها به جاي خود، ولی هر سطر این دعا انسان را با
فضیلتی از فضایل آشنا میکند. اینکه دعا، ارتباط انسان را با خدا، رسول خدا(ص) و امام زمان(ع) تقویت و اسباب جلب رضایت
آنها(ع) را فراهم میکند، بالاترین فضایل است. به علاوه وقتی انسان در این عبارات دقت کند و آنها را با توجه بخواند خیلی از
بایدها و نکاتی را به دست میآورد که تا پیش از آن در نظرش وجود نداشته و نمیدانسته است. چه مضامین اعتقادي و اخلاقی در
این دعا بیان شده است؟ در این دعا از نبوت عامّه و خاصّه صحبت به میان آمده است؛ گاه به طور کلی و گاه به طور خاص به
اسامی بعضی از انبیا به خصوص پیامبر اکرم(ص) اشاره شده است. در لابلاي آن هم بحث قضا و قدر که از مباحث مهم است، بیان
شده. انسان اگر در مقام تسلیم نباشد توحیدش دچار خلل میشود. بحث معراج پیامبر اکرم(ص) در این دعا آمده است که آن هم
هر کس معراج را انکار کند شفاعت ما نصیب او نخواهد » : یکی از مهمترین مباحث نبوت خاصه است. امام صادق(ع) فرمودهاند
در ادامه دعا هم با تعابیري زیبا و جذاب بحث امامت خاصّه و عامّه میآید و پس از نقل خلاصهاي از زندگانی امیرمؤمنان(ع) .« شد
و ماجراي جنگ ناکثین، مارقین و قاسطین به دیگر ائمه(ع) به طور کلی پرداخته میشود. 10 پس از آن انسان متوجه شخصیت امام
عصر(ع) میشود و انواع التهابها، تمجیدها و اظهار علاقه و محبتها نسبت به آن حضرت عرضه میشود. مطالبی که در این دعاي
صفحه 12 از 58
شریف آمده محدود به اینها نمیشود. مطالب اخلاقی متعدّدي در این دعا مطرح شده است به خصوص مطلبی که در این عبارت
آمده است: بعد أن شرطت علیهم الزّهد فی درجات هذه الدّنیا الدنیّۀ و زخرفها و زبرجها فشرطوا لک ذلک و علمت منهم الوفاء به
فقبلتهم و قرّبتهم و ... . عبارات خیلی جالب و لطیفی است و معناي آن این است که رسیدن انبیاي الهی به مقامات عالی و قرب
حقتعالی همه در ظلّ یک شرط قرار داده شده است؛ یعنی همان اول از خداوند با ایشان شرطی کرده است و آن شرط این است که
در این دنیاي پست و دنی با زخارف و ظواهر زودگذر و تمام شدنی باید زاهد باشند و آنها هم این شرط را قبول کردند. امام
عصر(ع) چه حقوقی بر عهدة ما دارند که باید از خداوند بخواهیم ما را در اداي آنها موفق کند و نسبت بین ولایت امام عصر(ع) و
اجابت دعا و گسترش رزق و ... چیست؟ امام زمان(ع) به هر حال حقوقی بر گردن ما دارد که این حقوق با گریه و امثال آن ادا
که در آن به برخی از حقوق امام زمان(ع) اشاره کردهام. «( حقوق فراموش شدة امام زمان(ع » نمیشود. بنده مطلبی نوشتهام با عنوان
شاید مهمترین آنها این است که انسان پایگاه امامت را بشناسد و بداند که امام(ع) ناظر بر اعمال انسان است. امام زمان(ع) عصمت
دارند و کسی که میخواهد با ایشان ارتباط داشته باشد باید از نوعی عصمت ولو در مرتبۀ پایین بهرهمند باشد. ادب هم یکی از
بگو با آن شخص مخالف چطور مباحثه کردي؟ گفت جایی که » : مهمترین آداب است. نقل شده امام(ع) به عمرو بن عبید فرمودند
شما هستید نمیتوانم صحبت کنم و خلاف ادب است. حضرت فرمودند: وقتی ما امر میکنیم شما باید اطاعت کنید. آنها امام را
اینجوري میشناختند که حتی صحبت کردن در حضور ایشان را پایینتر از مقام امام(ع) میدانستند. در قرآن کریم هم آمده که: اي
کسانی که ایمان آوردهاید، صدایتان را بلندتر از صداي پیامبر مکنید. 11 و باز در جاي دیگر آمده: وقتی رسول خدا(ص) را صدا
میزنید همان طوري نباشد که رفیقتان را صدا میکنید 12 ، بلکه باید محترمانه باشد و این از جمله حقوق رسول خدا(ص) است. ما
الان در دورة امام زمان(ع) زندگی میکنیم و حقوق ایشان را باید مدّ نظر داشته باشیم؛ از حقوق ایشان شناخت مقام امامت است و
اطاعت: اي کسانی که ایمان آوردهاید، خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیاي امر خود را [نیز] اطاعت کنید. 13 باید به آنها احترام
گذاشت و حرمت محضرشان را رعایت کرد. نمیشود انسان انواع آلودگیها را داشته باشد و خودش را متصل به آن مقام عصمت
اینها هم اسراري دارد؛ چون .« رأفت، رحمت، دعا و خیر و... امام زمان(ع) را شامل حال ما بگردان » : بداند. در این دعا میگوییم
امام(ع) روح دیانت است آن هم دیانتی که کاملًا با واجبات و مستحبات مقرون باشد و دیانتی که از روح ولایت علی و آل علی(ع)
برخوردار نباشد هیچ ارزشی ندارد. نماز و عبادات انسان به برکت و با نظر امام زمان(ع) و دعاي ایشان مقبول درگاه الهی میشود.
براي انسان باید مهم باشد که آیا امام زمان(ع) از دست او راضی است یا خیر. دعاي امام زمان(ع) اگر شامل حال انسان بشود خیلی
اتفاقات میافتد. از آن طرف مگر این نبود که گاهی انبیا و اولیاي الهی غضب میکردند. نوح نبی میگوید: پروردگارا، هیچ کس
از کافران را بر روي زمین مگذار. 14 گاهی ممکن است قلب معصومین(ع) به خاطر رفتار ناشایست ما ناراحت بشود و به ما رو
آثار تشیع » : نکند. بعضی به در منزل امام زینالعابدین(ع) آمدند و گفتند ما از شیعیان ایشان هستیم. حضرت دم در آمده و فرمودند
خلاصه اینکه این امکان هست که امام زمان(ع) از برخی ناراحت و ناخشنود باشند لذا در این لحظات .« را در سیماي شما نمیبینم
از خدا میخواهیم که خشنودي و رأفت و مهر و دعاي ایشان را نصیب ما بکند. قبل و بعد از خواندن دعا باید چه رفتار و منشی را
رعایت کنیم که حداکثر بهره را از این دعا ببریم؟ گمان میکنم باید فرصت و مجالی بگذارد و تفکر کند. روش به دست آوردن
حضور قلب در نماز هم همین طور است. اینکه من که هستم و در چه موقعیتی قرار گرفتهام و میخواهم با چه کسی صحبت کنم.
ولیّ امر حضرت صاحب ارواحنا فداه همۀ عالم متعلق به اوست و همه چیز در قبضۀ قدرت ایشان قرار دارد و محیط به جهان
هستی است. آنها هم که دعا را براي دیگران قرائت میکنند، باید در لابه لاي دعا این موضوع را به آنها القا کنند و بفهمانند که این
دعا چه میگوییم و از خواندن آن چه غرضی داریم؟ توجه به این مطالب خیلی مؤثر است و بعد هم اگر حالی به دست آورد
حواسش باشد که آن حال را از دست ندهد. بعد از دعا هم باید در انسان یک تصمیم به وجود آید، ارتباطش با امام زمان(ع)
صفحه 13 از 58
برقرار شود و متوجه شود که رودرروي چه کسی صحبت کرده، به چه کسی تقرب یافته، دردهایشان را با چه کسی مطرح کرده و
طالب دعا و رضاي چه کسی شده است. اگر این مفاهیم در ذهن انسان بیاید که من دعا خواندهام و با خدا و امام زمان(ع) مرتبط
شدهام و دنبال تقرّب به وجود پاك ایشانم به طور طبیعی تا هفتۀ بعد مواظب است از گناه دور باشد و به هر کاري دست نزند. هر
صحبتی را بر زبان نراند و خلاف نکند همین دعا میتواند ضامن او تا هفتۀ بعد باشد و توجه هم که خیلی زیاد شد ممکن است فقط
یک جلسۀ دعا کل عمر انسان را تضمین کند. با تشکر از شما که در این گفتوگو شرکت کردید. پینوشتها در دفتر مجله
موجود است.
به جهالت، رحمت را بر باد ندهیم
که مردي « جلودي » در زمان فرمانروایی هارون عباسی، پس از شهادت امام هفتم، حضرت موسی بن جعفر(ع)، عدّهاي به فرماندهی
سفّاك و بی رحم بود، مأموریت یافتند به محلّه بنی هاشم در شهر مدینه منوّره حمله کنند، و تمام خانهها را به تاراج بکشند. جلودي
براي انجام مأموریت عازم شهر مدینه شده، و با افراد خود به محلّه بنی هاشم و از جمله به خانه حضرت موسی بن جعفر(ع) که امام
رضا(ع) در آنجا بودند یورش برد، و خانۀ آن حضرت را به محاصرة خود در آورد. حضرت رضا(ع) که از مقصد جلودي آگاه
بودند، تمام بانوان و علویان را به اتاقی برده، و خودشان در عتبه در آن اتاق ایستادند، جلودي با خشونت و شدّتی روبروي امام
ایستاده و گفت: که من طبق دستور امیرالمؤمنین! هارون مأموریت دارم به این اتاق هم وارد شوم و همه چیز را با خودم مصادره
تو همینجا منتظر بمان و صبر کن، من سوگند یاد میکنم که » : کنم، و این کار باید انجام پذیرد. امام هشتم در پاسخش فرمودند
جلودي نپذیرفت و برخواستهاش اصرار میورزید، و حضرت امام .« هرچه این بانوان از زیورآلات و لباس و غیره دارند برایت بیاورم
تا ،« اگر صبر کنی من قول میدهم هرآنچه در اتاق و در اختیار آن مخدرات هست نزد تو بیاورم » رضا(ع) پیوسته میفرمودند که
اینکه جلودي پذیرفت. امام وارد اتاق شدند و به آن مخدّرات امر فرمودند که هرکدام جز یک پیراهن برتن، آنچه که دارند، اعم از
زیورآلات،خلخال، گوشواره و حتی مقنعههاي روي سرشان را به همراه تمام اثاثیۀ خانه به جلودي دادند. از این واقعه مدتها
گذشت تا اینکه حضرت امام رضا(ع) به خراسان تشریف آوردند و به اصطلاح ولیعهد مأمون عباسی شدند، و مأمون دستور داد
که تمام اطرافیان و درباریان با آن حضرت بیعت کنند. همه بیعت کردند، جز نفرات معدودي که یکی از آنها همین جلودي بود.
مأمون عباسی آن چند نفر را به جرم عدم بیعت با امام رضا(ع) به زندان افکند. جلودي با آن سابقه ننگین و با آن دشمنی و هتک
حرمتی که نسبت به امام رضا(ع) روا داشت، و با آنکه با آن حضرت از بیعت هم سرباز زد، مورد لطف و عنایت و عفو حضرت
رضا(ع) قرار گرفت؛ به این ترتیب که یک روز بعد از زندانی شدن جلودي، مأمون به خدمت امام هشتم(ع) شرفیاب شد، و موضوع
زندانی شدن آن چند مخالف و از جمله جلودي را به ایشان عرض کرد، و سپس دستور داد که زندانیان احضار شوند. حضرت امام
رضا(ع) کنار مأمون نشسته بودند که از دور چشمشان به جلودي افتاد. با وجودي که آن حضرت(ع) از ظلم و ستم آن شخص
دلآزرده شد، و مورد چپاول و هتک حرمت او قرار گرفته بودند، و بالاخره میدانستند که جلودي با ایشان دشمنی آشکار دارد، با
تمام اینها جلودي را عفو کردند و با لطف و مرحمت خویش از گناهان او چشم پوشیدند، و به همین جهت به مأمون رو کردند و با
مأمون با صداي آهسته عرضه داشت: این همان ،« این پیرمرد جلودي را به من ببخش و آزادش کن » : صورت گشادهاي فرمودند
است که دختران پیغمبر را آزرده و خانۀ شما را چپاول کرده است! اما جلودي از آن کینه و بغضی که نسبت به حضرت رضا(ع)
داشت، گمان برد که آن حضرت عقوبت و مجازاتش را از مأمون میخواهند، از این رو به مأمون گفت: تو را به خدا و به
خدمتگزاريام به پدرت هارون، سوگند میدهم که خواهش این آقا را نسبت به من نپذیري! مأمون که وضع را چنین دید، از
بزرگواري امام رضا(ع) و خباثت جلودي در شگفت شد و به جلودي گفت: نه به خدا سوگند خواهش این آقا را نسبت به تو عملی
صفحه 14 از 58
نمیکنم. سپس به دژخیم خودش دستور داد گردنش را بزند 1. عیادت امام رضا(ع) از مریض یکی از اخلاق پسندیدة اسلامی،
عیادت از بیماران و به طور کلی دید و بازدید در میان مؤمنان است. در تاریخ حضرت امام رضا(ع) وارد شده که آن حضرت
همانند جدّ بزرگوارش پیامبر اسلام (ص) اگرچند روز یکی از دوستان و مؤمنین را نمیدید، حالش را میپرسید، و اگر مطّلع میشد
که بیمار است به دیدار او میشتافت. یکی از روزها یک نفر از شیعیان آن حضرت بیمار شد، و حضرت امام رضا(ع) براي دیدار او
به خانهاش تشریف بردند و حالش را پرسیدند. سپس در همان چند لحظه آن بیمار را تسلّی خاطر دادند و موعظه و اندرز نمودند و
به او فرمودند: مردم دو گروه هستند، یکی با مرگ به راحتی و آسایش دست مییابد، و دیگري با مرگش مردم را از شرّ خود
راحت میکند، و تو اگر میخواهی از گروه اول باشی، ایمان به خدا و ولایتت را تجدید کن تا پس از مرگ در آسایش باشی. آن
مرد چنین کرد و پس از چند لحظه در محضر پر مهر و محبّت حضرت امام رضا(ع) چشم از جهان فرو بست 2. ماهنامه موعود شماره
. 2. علامه مجلسی، بحار الانوار، چاپ جدید، ج 49 . 85 پینوشتها: 1. امین، سیّد محسن، اعیان الشیعه، ج 1، ص 42
یهود و مسئلۀ قتل عبدالله؛ پدر پیامبر(ص)
کاهنان و احبار یهود تلاش کردند تا عبدالله را بکشند. بزرگشان به نام ربیان گفت: غذایی فراهم کنید و آغشته به سمّ مهلک نمایید
و آنرا نزد عبدالمطّلب ببرید. یهودیان چنین کردند و آن را توسّط زنانی که صورت خود را پوشانده بودند به خانۀ عبدالمطلب
فرستادند. نجاح الطایی یهودیان از دیرهنگام در صدد قتل رسول خدا(ص) بودند؛ چه آن زمان که در صلب پدرش عبدالله بود و
چه زمانی که در رحم مادرش آمنه قرار داشت، و به ویژه پس از تولّد و بعثت. 1. کاهنان و احبار یهود تلاش کردند تا عبدالله را
بکشند. بزرگشان به نام ربیان گفت: غذایی فراهم کنید و آغشته به سمّ مهلک نمایید و آنرا نزد عبدالمطّلب ببرید. یهودیان چنین
کردند و آن را توسّط زنانی که صورت خود را پوشانده بودند به خانۀ عبدالمطلب فرستادند. همسر عبدالمطلب بیرون آمد و
خوشامد گفت: آنها گفتند: ما از بستگان عبد مناف و فامیل دور تو هستیم. عبدالمطلب به خانواده اش گفت: بیایید و از آنچه
بستگانتان برایتان آورده اند بخورید. اما همین که خواستند از آن بخورند، غذا به سخن آمد و گفت: از من نخورید که مرا مسموم
کرده اند. خانواده عبدالمطلب از غذا نخوردند و به جستجوي آن زنان برخاستند ولی اثري از ایشان نیافتند. که این حادثه یکی از
2. بار دیگر گروهی از احبار یهود در لباس تجّار از شام به مکّه آمدند تا جناب عبدالله نشانه هاي پیامبري رسول خدا(ص) است. 3
بن عبدالمطلب پدر گرامی پیامبر خدا(ص) را به قتل برسانند. آنها شمشیرهاي آغشته به سمّ، همراه خود داشتند و مترصّد فرصتی
مناسب بودند تا نقشه پلیدشان را به مرحله اجرا درآورند. جناب عبدالله به قصد شکار از مکّه خارج شد و یهودیان فرصت را غنیمت
دانسته، او را محاصره کردند و خواستند او را بکشند امّا خداوند به وسیله گروهی از بنی هاشم که از راه رسیدند، او را نجات داد.
گروهی از احبار کشته شدند و بعضی دیگر به اسارت درآمدند. 2 عبدالله بن عبدالمطلب در سن 17 یا 25 سالگی به طرز مشکوکی
از دنیا رفت. کازرونی در کتاب خود المنتقی می نویسد: 24 سال از پادشاهی کِسري انوشیروان گذشته بود که عبدالله متولّد شد.
وقتی 17 ساله شد با آمنه ازدواج کرد و هنگامی که آمنه به رسول خدا(ص) باردار شد، عبدالله در مدینه وفات کرد. 4 انگشت اتّهام
در وفات عبدالله، متوجّه یهود است و آنها متّهم به مسموم کردن او هستند؛ زیرا آنها بارها در مکّه کوشیدند تا علیرغم موانع او را
بکُشند، پس اگر پاي عبدالله به مدینه میرسید، چگونه رفتار میکردند؟! البتّه هدف، رسول خدا(ص) بود و قربانی، عبدالله! ماهنامه
3. همان، ج 15 ، ص .91 ، 2. همان، ج 15 ، ص 90 . موعود شماره 85 پینوشتها: 1. علامه مجلسی، بحار الانوار، چاپ جدید، ج 49
5. 91 ،90
حاملان گنجینه علم ربّانی- قسمت اول
صفحه 15 از 58
زمانی که یکی از شاگردانشان از ایشان سؤال میکند: آیا فرشتگان خود را به شما نشان میدهند؟ امام از دادن پاسخ مستقیم پرهیز
میکنند و در عوض دستی بر سر یکی از پسرانشان میکشند و میگویند: فرشتگان نسبت به فرزندان ما مهربانتر از خود ما هستند.
در آن، رکنی اساسی و محوري است. امام در این آیین، صرفاً « امام » اشاره: امامیه را از آن جهت به این نام خواندهاند که وجود
نقش یک پیشوا را ندارد بلکه حامل امانت نبی است و ذخیرة علم ربّانی را در سینه دارد. اوصافی که در متون روایی شیعی در حقّ
امامان به کار رفته، مؤید این نکته است. با این حال تصویر شیعیان از مقام و مرتبت ائمۀ تشیع، همواره بر یک منوال و منهج نبوده
است و در خلال تاریخ طولانی شیعه، اطوار و جلوههاي گوناگونی یافته است. آنچه از پی میآید ترجمۀ مقالهاي از کتاب امامت
در اندیشۀ شیعۀ نخستین به زبان انگلیسی است که با اتّکا به متون روایی معتبر، تصوّر شیعۀ نخستین از امام را روایت میکند. تا آنجا
نپرداخته است. علّت این امر، تمایل به معنا کردن علم « علم در امامیۀ نخستین » که میدانیم، تاکنون هیچ رسالهاي عمیقاً به موضوع
ي متأخّر یعنی علم به قرآن و حدیث بوده است.امّا این طرز تلقی به هیچ روي « عقلگرا » براساس مکتب اهل سنت متقدّم یا شیعۀ
مطابق با دیدگاه منابع حدیثی متقدّم و برداشت امامان از علم نیست. در منابع حدیثی متقدّم امامان، علم از جایگاه بنیادینی برخوردار
یکی از عامترین اسامی براي امام ،« العالم » . است. این نظریه، فوقالعاده پیچیده و داراي سطوح و ویژگیهاي متعدد و مختلفی است
فهم معناي باطنی یا ژرف هر چیزي است؛ هم عام و هم خاص. در امامیۀ ،« علم » میگویند. هدف « متعلّم » است و به شاگردان او نیز
متقدّم، علم قطعاً به علوم دینی اطلاق میشود و البته به طور خاص بخش باطنی این علوم و سایر علوم سرّي. به همین علّت است که
علم، عمدتاً یک معناي ازلی و احتمالاً حتّی معنایی رازآلود در کلام امامان دارد. در یک کلام، این معنا از اختصاصات اعتقادي
این نظریه است. احادیثی که به علم پرداختهاند، فراوان و نامنظماند. این احادیث، براساس منطقی طبقهبندي شدهاند که هدف از آن
بیان جوانب متعدد مسئله است. هیچیک از اینها به محقّق، در یافتن انسجام و سازگاري اعتقادي در این خصوص کمک نمیکند. به
به جوانب مختلف علم امام میپردازد. شارح، این کتاب را با این حدیث مشهور آغاز « صفار قمی » عنوان نمونه، بصائرالدرجات
. میکند که: طلب علم براي هر مسلمان یک واجب شرعی است؛ خداوند کسانی را که مشتاقانه در طلب علم هستند دوست دارد 1
ازطرفی، این حدیث براي مسلمانان اهل باطن، بیانگر وظیفۀ آنان در یادگیري علوم باطنی دین است. سایر احادیث این کتاب که
فاقد انسجام و وضوح هستند نشان میدهند که این تکلیف براي شیعۀ حقیقی به علم ازلی و باطنی و به اسرار و رموزي مربوط است
که امامان عهدهدار تعلیم آنهایند. براي وضوح بیشتر مطلب، جوانب گوناگون این مسئله را در سه بخش بررسی نمودهایم: الف
منابع علم ازلی امامان ب روشهاي انتقال این علم ج ماهیّت این علم الف) منابع علم ازلی امامان امام در مقام وجودي خود،
دروازه یا آستانهاي است که علم الهی از آن عبور میکند. این علم، حاوي پیامهایی است که رسولان، آورندة آنند. پیامبر(ص)
فرمودند: من شهر علمم و علی باب آن است. 2 ستونهاي این آستانه بیشمارند: معرفت خدا و اسرار خلقت. بنا به گفتۀ امام جعفر
صادق(ع): خداوند چیزهایی دارد که تنها از راه اسباب پدید میآیند، و براي هر سبب یک توضیحی قرار داده است، براي هر
توضیح، یک کلید، براي هر کلید یک علم، و براي هر علم یک دروازة سخنگو (باباً ناطقاً) آفریده است؛ کسی که این دروازه را
بشناسد، خدا را شناخته است و کسی که آن را نشناسد خدا را نخواهد شناخت؛ رسول خدا(ص) و ما امامان، این دروازه هستیم. 3
امام معدن علم خداست، خازن علم الله است. هر زمان که قرآن به انحاي مختلف به صاحبان علم اشاره میکند مرادش انبیا و
. امامانشان [اوصیائشان] به طور عام و چهارده معصوم(ع) به طور خاص است. منابع این علم را میتوان به چهار دسته تقسیم نمود. 1
منابع آسمانی امام، الهام آسمانی را دریافت میکند. اصطلاحات و تعابیري که نوعاً در این مورد به کار میروند، عبارتند از:
کسی که موجودات سماوي با او ) « محدث » ، فهماندن چیزي به کسی). از این رو، امام ) « تفهیم » حرف زدن با کسی) و ) « تحدیث »
کسی که مفهوم را از آسمان و ملکوت دریافت میکند) نامیده میشود. 4 بنابر شماري از احادیث، ) « مفهم » سخن میگویند) و
محدث، تنها صداي موجودات آسمانی را که به او الهام میکنند، میشنوند بدون اینکه او را ببینند. در حالی که پیامبر، هم صداي
صفحه 16 از 58
فرشته را میشنود و هم صورت او را میبیند. امّا سایر احادیث از دیدار فرشته با امامان سخن میگویند. بنابر این احادیث، فرشتگان
که امامان تنها « فرشتگان تحدیث » ، با بالهاي خود از امامان حفاظت میکنند. پس آیا میتوان دو دسته فرشته را در نظر گرفت
صداي آنها را میشنوند و فرشتگانی که امامان میتوانند صورت آنها را نیز ببینند؟ در خصوص این مسئله یک ابهام (احتمالًا
عمدي) خاص در کار است. یعنی معناي ضمنی و اساسی آن از اهمیت دینی قابل ملاحظهاي برخوردار است. بر مبناي برخی
گفتوگوهایی که بین امامان و شاگردان ایشان صورت گرفته است به نظر میرسد که گویا واژة محدث نزد شاگردان، مترادفی
نبی). زمانی که یکی از شاگردانشان از ایشان سؤال میکند: آیا فرشتگان خود را به شما نشان میدهند؟ ) « پیامبر » بوده است براي
امام از دادن پاسخ مستقیم پرهیز میکنند و در عوض دستی بر سر یکی از پسرانشان میکشند و میگویند: فرشتگان نسبت به
فرزندان ما مهربانتر از خود ما هستند. 5 پس ملاحظه میکنیم که معصومین(ع) علاوه بر دریافت الهامات از فرشتگان، از موجودي
که برتر از فرشتگان از جمله جبرئیل فرشتۀ وحی است، کسب الهام میکنند. افزون بر این، بر طبق ،« روح » ملکوتی به نام
مجموعهاي از احادیث، امام در تمام شب قدر الهامات آسمانی را دریافت میکند. در این شب دو گونه پیام از آسمان دریافت
میشود: اوّل اطلاعاتی دربارة وقایعی که قرار است از آن شب تا شب قدر سال بعد اتفاق افتد، و دوم معانی ژرف و شرح و تفسیر
از پیش میدانسته است. 6 بنابراین، ملکوت بر امام نازل میگردد و در مقابل، امام قادر است براي احیا، « مجمل » آنچه امام به طور
تجدید و گسترش علم خود با روح خود به آسمان صعود کند. این همان علمی است که هر شب جمعه به دست میآید (علم
مستفاد). امام ششم(ع) میفرماید: هر شب جمعه ارواح ما به همراه ارواح انبیا توسط خداوند به زیارت بارگاه الهی میروند و تا
زمانی که سرشار از علم و معرفت نشدند به ابدان خود بازنمیگردند. 7 امام صادق(ع) در جاي دیگر میفرماید: در طول شب جمعه
رسول خدا و امامان به زیارت عرش الهی میروند و من نیز همراه آنها هستم و تا زمانی که علم جدیدي بر من نرسد رجعت نخواهم
کرد؛ [زیرا] بدون آن [علم]، علمی که پیشتر آموخته بودم از میان خواهد رفت. اگر چه متون ما در پی استخراج یک تطبیق دقیق و
آشکار نیست، با وجود این، ما حق داریم بیندیشیم که امام، همانند پیامبر میتواند به واسطۀ سرشت پنج بعدي روحش به نحو
خاص، الهامات آسمانی را دریافت کند. توصیفاتی که امامان از این روح میکنند، این مقایسه را موجّه میسازد. زیرا این
روحالقدس است که علم به همۀ اشیا و علم به آنچه در زیر عرش و بالاي زمین است را براي انبیا و امامان فراهم میکند؛ در نتیجه،
یکی از منابع علم امامت است که « ستونی از نور » این روحالقدس است که آنها میتوانند امانت نبوت را حمل کنند. 2. منابع غیبی
امام با نگاه در آن، پاسخ تمام سؤالات خود را درمییافت. دو نیروي مافوق طبیعی دیگر نیز به عنوان منابع علم امام مدّ نظرند؛
است. 9 گفته شده است که امام با انجام این دو عمل « نقر فیالاذن؛ گوشزد کردن » و دوم « نکتالقلب؛ القا به قلب » نخست آنها
میتواند صداي فرشته را بشنود و به آینده، علم پیدا کند. اگر چه ماهیّت این نیروها همچنان اسرارآمیز باقی مانده است، 10 لکن در
احادیث، واژههایی همچون وحی (که آن را نوعاً پیامبر دریافت میکند) الهام (ندایی که منشأ آسمانی دارد) به راحتی براي نامیدن
دیدار با » آنها به کار میرود. سرانجام آنکه، امامان قادرند با انبیا و امامان و اولیاي پیشین ارتباط برقرار کنند؛ این پدیده را
مینامند. در اینجا امام اطلاعاتی دربارة موضوعی خاص یا علمی دربارة یک نظام کلی به دست میآورد. بنا به فرمودة « گذشتگان
علی(ع) در میان ما [انبیا و امامان تمام عصرها] کسی که میمیرد، مرده نیست؛ 11 از این رو، هر امام حاضر و زندهاي میتواند تصویر
گذشتگانش، خاصه انبیا (آدم، نوح و ابراهیم) و امام پیشین و در بسیاري از موارد تصویر حضرت محمد(ص) را مشاهده کند. افزون
بر این، امام میتواند کاري کند که دیگران نیز گذشتگان را ببینند؛ امام کاظم(ع)، امام صادق(ع) را که چندین سال پیش از او
نشان دادند. 12 ماهنامه موعود شماره « سماعۀبنمهران » درگذشته بود در حالی که در آستانۀ در خانهاش نشسته بود، به شاگردشان
2. به عنوان نمونه . 85 محمدعلی امیرمعزي ترجمه علیرضا رضایت پینوشتها: 1. بصائرالدرجات، بخش 1، فصل 1، ص 3، ش 1
561 ؛ ابن بابویه، کمال الدین، باب ،388 ،345 ،269- 64 ؛ ابن بابویه، امالی، صص 268 - مقایسه کنید با فورات، تفسیر، صص 63
صفحه 17 از 58
4. بصائر، . 3. بصائر، بخش 1، فصل 3، ص 6، ش 2 . 22 ، ص 241 ، ش 65 ؛ ابن بابویه، کتاب التوحید، باب 43 ، ص 307 ، ش 1
باب ان « کتاب الحجۀ » ، 374 ؛ نیز بنگرید به کلینی، اصول - 326 و بخش 8، فصل 1، صص 368 - 7، صص 319 - بخش 7، فصل 5
- 15 ؛ نعمانی، کتاب الغیبه، صص 95،126 ؛ ابن بابویه، علل، ج 1، باب 146 ، صص 182 - الائمه محدثون مفهومون، ج 2، صص 13
240 ، ش 1؛ شاگرد مورد بحث مسمع بن - 5. کلینی، اصول، باب ان الائمه تدخل الملائکه بیوتهم...، ج 2، صص 41 . 183
عبدالملک کردین ابوسیار کوفی بصري است که او نیز با تعالیم امام باقر(ع) آشنا بود. دربارة او بنگرید به نجاشی، رجال، ذیل اسم؛
6. در اینجا لازم است به نوع . شیخ طوسی، رجال، ص 136 ، ش 23 و ص 321 ، ش 657 ؛ اردبیلی، جامع الروات، ج 2، ص 230
سومی از علم که در شب قدر نازل میشود اشاره کنیم، هرچند این علم صراحتاً بیان نشده است. در حدیث امام نهم که پیشتر ذکر
آن رفت، شخصی از ایشان میپرسد، آیا غیر از آنچه امامان از پیش میدانند علم دیگري وجود دارد که بر آن نازل شود؟ امام(ع)
این همان چیزي است که امامان باید آن را کتمان کنند. تنها خداي عزوجل پاسخ سؤال تو را میداند. براي » : در پاسخ فرمودند
توضیح اصطلاحات مجمل و تفسیر نیز بنگرید به ابن بابویه، عیون، ج 1، صص 145 به بعد؛ مجلسی، بحار، ج 8، ص 205 مجلسی،
7. بصائر، .29- صص 28 ،Imam and Community ، مرآت العقول، ج 3، ص 97 براي کلیت موضوع بنگرید به اي.کلبرگ
373 ، ش 3؛ در واقع گفته شده است که علم امام - 8. کلینی، اصول، همان، ج 1، صص 74 . بخش 3، فصل 8، ص 132 ، ش 6
لامحاله باید افزایش یافته یا از بین برود؛ لذا فرایند آگاهی یا تعلیم میبایست در سراسر حیات او [= امام] ادامه یابد. (مقایسه کنید با
بصائر، بخش 3، فصل 8، ص 130 ، ش 1، ص 131 ، ش 5؛ کلینی، اصول، باب لولا ان الائمه یزدادون النفد ما عندهم، ج 1، صص
9. نکت قذف، قرع [فی] القلب (القا به قلب) و نقر، نکت فی الاذن / السمع، الاسماع (گوشزد کردن). البته این کلمات .274-75
316 و طریهی، مجمع - برخی اوقات به جاي یکدیگر به کار میروند. خاصه مقایسه کنید با بصائر، بخش 7، فصل 3، صص 18
مطالب] به قلب امام القا میشود و به او گوشزد میگردد، هیچ مطلب دیگري در ]» : البحرین، ذیل واژه. 10 . مطلب چنین است
خصوص ماهیّت این پدیده وجود ندارد؛ تنها در یکی از احادیث منسوب به امام صادق(ع) گفته شده است که نقر فی الاذن کار
، 11 . بصائر، بخش 6، فصل 5، ص 275 . فرشتگان است، کلینی، اصول، کتاب الحجه، باب جهات علوم الائمه، ج 3، ص 394 ، ش 3
12 . بصائر، ص 276 ، ش 8؛ دربارة سماعۀ بن مهران ابومحمد حضرمی کوفی، از شاگردان امام ششم و هفتم(ع) و از واقفیون . ش 4
(قائلان به غیبت و بازگشت امام هفتم به عنوان مهدي(عج)، به عنوان نمونه بنگرید به نجاشی، رجال، ذیل اسم؛ شیخ طوسی، رجال،
ص 214 ، ش 196 و ص 351 ، ش 4؛ علامه حلی، خلاصۀ الاقول، ذیل اسم، اردبیلی، جامع الروات، ج 1، صص 384 به بعد.
امام سجاد(ع) و پیرمرد شامی
وقتی قافلۀ اسیران کربلا به دمشق رسید، در کنار کوچهها مردم ایستاده بودند و تماشا میکردند. پیرمردي از شامیان جلو آمد و در
مقابل قافلۀ اسیران بایستاد و گفت: شکر خداي را که شما را کشت و شهرهاي اسلام را از شرّ مردان شما آسوده ساخت و
امیرالمؤمنین یزید را بر شما پیروزي داد. امام زینالعابدین(ع) به آن پیرمرد، که در آن سن و سال از تبلیغات زهرآگین اموي در
امان نمانده بود، فرمود: اي شیخ، آیا قرآن خواندهاي؟ گفت: آري. فرمود: این آیه را قرائت کردهاي: قل لا أسئلکم علیه أجرا إلّا
المودّة فی القربی. ?گفت: آري. امام سجاد(ع) فرمود: آن خویشاوندان که خداوند تعالی به دوستی آنها امر فرموده و براي رسول
الله اجر رسالت قرار داده ماییم. سپس آیۀ تطهیر را که در حقّ اهلبیت پیغمبر(ص) است تلاوت فرمود: إنّما یرید الله لیذهب عنکم
الرجس أهلالبیت و یطهّرکم تطهیراً. پیرمرد گفت: این آیه را خواندهام. امام(ع) فرمود: مراد از این آیه ماییم که خداوند ما را از هر
آلایش ظاهر و باطن پاکیزه داشته است. پیرمرد بسیار تعجب کرد، گریست و گفت: چقدر من بیخبر ماندهام. سپس به امام(ع)
عرض کرد: اگر توبه کنم آیا توبهام پذیرفته است؟ امام(ع) به او اطمینان داد. این پیرمرد را به سبب همین آگاهی شهید کردند.
صفحه 18 از 58
. ماهنامه موعود شماره 85 پینوشت ?: برگرفته از: عرفان اسلامی (شرح جامع مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه)، ج 12
آثار انتظار